نوع مشارکت: نظارت بر ساخت
مکان: ایران | فارس | درودزن
مشتری | کارفرما: شرکت توزیع نیروی برق شیراز
ما قرار است رام کننده ی سرکشی های معنا گیری ها باشیم، ما معمار را چنین می شناسیم. و وای از روزگاری که دست ها بمیرند. دست ها پیکر های جاندار مغز هایند، پیکر های بیجان نشان مرگند، مرگ مغز ها. کشاکش میان تفاسیر فرآیند خلق اثر هنری، همچنان در جریان؛ تنی چند آن را عملی سیزیفی (Sisyphe، Sisyphus) و در گرو ماهیت درونی و فارغ از چگونگی حصول ثمره خارجی و توجه به آن تلقی نمودند، مادامی که خیل صاحبان نظر در سوی دگر، هستی اش را با سنجش ثمره و حصول فواید بیرونی گره زده و سنجه کردند، چونان که گروه اول را روندگان پوچ خواندند و سیزیف را قهرمان پوچ نام نهادند: "اکنون فهمیده شد که سیزیف قهرمان پوچ است"! هستی اثر هنری به مثابه یک شیء (اُبژه-Object) در گرو ماهیت او، و ماهیتش در گرو آنچه آرته (Areté) آن شیء رقم میزند، دستخوش تلاطم این سویی و آن سویی است؛ این هستی یافته، در ارجمندی ماهیت آغازین (Initial Essence) اثر مجال حصول یافت، حال آنکه به سبب ناپایا بودن آرته خویش، ماهیت این هستی نیز ماهیتی پایا نیست، و این مرتبه، مرتبه فتح باب قلب ماهیت آغازین (Transmutation of the Initial Essence) اثر هنری است. و این باب در ید قدرت گروئون (Geryon)، با سه سر؛ سر اول را خالق اثر هنری راهبر است، سر دوم را مخاطب، و سر سوم را خود اثر عنان دارد.